اطلاعات کتاب

اطلاعات کتاب

اواسط سال ۲۰۱۱ بود که اولین بار با بیت کوین آشنا شدم. واکنش فوری من پروف! پول خرخوانها!» بود و آن را نادیده گرفتم؛ در واقع در همان لحظه نتوانستم متوجه اهمیت بیت کوین شوم. این واکنشی است که در خیلی از افراد دیگر

حتی باهوش ترین کسانی که میشناسم) هم دیده ام، که قدری باعث تسکین من می شود. بار دوم که در یک گروه مباحثه ی ایمیلی به بیت کوین برخوردم، تصمیم گرفتم برای آشنایی دست اول با این پدیده، مقاله ی معروف ساتوشی ناکاموتو را بخوانم. هنوز لحظه ای که خواندن این گزارش ۹ صفحه ای را تمام کردم، به یاد دارم، لحظه ای که فهمیدم بیت کوین فقط یک ارز دیجیتال ساده نیست، بلکه یک شبکهی اعتماد است که می تواند مبنایی برای بسیاری چیزهای دیگر (و نه فقط پول) باشد. فهمیدن این که بیت کوین «پول نیست، بلکه یک شبکه ی اعتماد غیر متمرکز است»، باعث شد در چهار ماه بعدی هر چیزی از بیت کوین به دست رسید، ببلعم. تمام هوش و حواسم روی بیت کوین متمرکز شده بود؛ روزی ۱۲ ساعت (یا بیشتر جلوی کامپیوتر می نشستم، می خواندم، یادداشت بر میداشتم، برنامه می نوشتم، و تا می توانستم یاد می گرفتم. در پایان این دورهی عزلت تب آلود چهار ماهه، در حالی که به خاطر تغذیهی نامنظم و غیر اصولی ۱۰ کیلو وزن کم کرده بودم، مصمم بودم کارم را روی بیت کوین متمرکز کنم. و دو سال بعد، پس از راه اندازی چند استارت آپ کوچک برای پژوهش و کند و کاو در سرویس ها و محصولات مختلف مرتبط با بیت کوین، تصمیم گرفتم اولین کتابم را بنویسم. بیت کوین تمام ذهن مرا به خود مشغول کرده بود؛ بیت کوین هیجان انگیزترین فناوری بود که از زمان ظهور اینترنت با آن روبرو شده بودم.

و اکنون زمان آن بود که شور و اشتیاقم درباره ی این فناوری خارق العاده را با دیگران در میان بگذارم